آموزش هک و امنیت آموزش و ترفند فناوری آموزش امنیت آموزش برنامه نویسی آموزش شبکه
زمان جاری : چهارشنبه 06 تیر 1403 - 8:04 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم

تعداد بازدید 168
نویسنده پیام
sotode
آنلاین

ارسال‌ها : 318
عضویت: 20 /7 /1392
محل زندگی: شهر غريبي ها
شناسه یاهو: o9199999999
تشکرها : 313
تشکر شده : 411
منتخبي از اس ام اس هاي غمگين سال 92
«به نام خدا»

.

تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gifمنتخبي از بهترين اس ام اس هاي غمگين سال 92 تصویر: /weblog/file/forum/smiles/9.gif

.

تصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gif

.



تصویر: http://s5.picofile.com/file/8105609318/sotode_sms_313.gif

.


غفلت کرده اي مادر...پشت اين قلب عاشق ، فرزندت آرام آرام جان ميسپارد ...و تو ..فراموش کردن را به او نياموخته بودي


..........



امروز معلم عشقم گفت: دو خط موازي هيچگاه به هم نميرسند مگر اينکه يکي از آنها خود را بشکند ...

گفتم : من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسيدم ؟لبخند تلخي زد و گفت : شايد او هم به سوي خط ديگري شکـسته باشد!!!


..........


ديگر جنگ بس است ... بيا شمشيرهايمان را کنار بگذاريم ... و با هم سر یک ميز چاي بنوشيم ... راستي ؟!!! چرا دستهاي تو خوني اند و پشت من ميسوزد ؟؟؟


.........


دلگيرم از مرغ هايي که دانه خوردنشان پيش ما بود و حالا واسه ديگران تخم ميگذارند ، ولي ميدانم روزي بوي کباب شدنشان به مشامم ميرسد ...


........


تازگي ها از خواب که بيدار ميشوم تازه کابوس هايم آغاز ميشوند ...


........


بيشترين دروغي که در زندگي گفتم و تکرار کردم يک جمله بود ...خوبم ...!!


.......


زخم هاي روي دستم رو ديدند همه گفتند چرا با خودت چنين کردي ؟؟ افسوس کـسي زخم هاي دلم را نمي بيند تا بگويد چرا با تو چنين کردند ؟


...........


خدايا اين قسمت را کجا فرستادي ؟؟ که هر وقت نوبت من ميرسه ميگن ... نيست ...


.........


سرنوشتم مانند قليان شد ... تا که طعم داشتم با من بودن ... از طعم که افتادم ... گفتند (سوخت) بريم !!


............


خدايا ... ! من به هر تحقيري که شدم با صداي بلند خنديدم نامم را گذاشتند با جنبه !! بي آنکه بدانند خنديدم تا صداي شکـستن قلبم را نشنوند ...


..........


گاهي احساس آخرين بيسکویت باقيمانده در يک بسته را دارم !! تنها ، شکـسته و از همه بدتر او که مرا ميخواست ديگر سير شده است ...


..........


وقت رفتن گفت شايد برگردم ... رفتنش مرا نمي آزارد ... شايدش دردناک است !!


.........


بند دلم را به بند کفشهايت گره زده بودم که هر جا رفتي دلم را با خود ببري ... غافل بودم از اينکه تو پا برهنه مي روي و بي خبر !!


.................


کابوووووووس ميديدم ... از خواب پريدم که به بودنت پناه ببرم ... افسوس که ... از نبودنت به خواب پناه برده بودم ...


.............


به سلامتي زندوني اي که تو بازجويي ازش پرسيدن : جرم ؟ گفت : رفاقت !! گفتن : توضيح بده ... گفت : به احترام رفاقت بماند !!


..............


خدايا به تنهاييت قسم ...ما را به آنچه قسمتمان نيست عادت مده ...


............


دلتنگم ...نه براي هر کـس ...براي کـسي که هيچ کـسم نبود و همه کـسم شد ...!!


............


امروز جلوي آينه سه تار موي سفيد توي سرم پيدا کردم ... اولي اينجا ♥... دومي اينجا ... و سومي ... همان جايي که يک بار انگشتت را فشار دادي و گفتي : من عاشقتم اينو تو مغزت فرو کن ... !!


.............


مانند شيشه شکـستم ... آسان بود ولي ديگر ... به من دست نزن اين بار زخمي ات خواهم کرد ... !!


..............


بعضي وقتا زندگي انقدر داغونم ميکنه که دلم ميخواد کرکره بدم پايين ، پارچه مشکي بزنم ... روش بنويسم کـسي نمرده فقط ... ؛ دلم گرفته ؛ ... !!


...............


♥به سلامتي رفيقي که از پشت خنجر خورد ولي برگشت گفت بيخيال رفيق ميدونم نشناختي و مولد ♥ ... !!


..............

تصویر: /weblog/file/forum/smiles/10.gif

منبع : انجمن ستوده


امضا کاربر




غریبه در حال عبور از جاده ای بی انتها بود و زیر لب با خود می گفت :

جاده ی بیچاره ، تو هیچوقت معنای عشق را نخواهی فهمید ، و جاده در دل خود می گفت :

لعنت به این عشق ، سال هاست که با التماس زیر پای تو افتاده ام

و برای برگشتت جاده شدم ولی تو هرگز نفهمیدی
پنجشنبه 12 دی 1392 - 23:42
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
تشکر شده: 1 کاربر از sotode به خاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند: hana &

پاسخ ها


برای نمایش پاسخ جدید نیازی به رفرش صفحه نیست روی تازه سازی پاسخ ها کلیک کنید !



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :